اولین های عشق مامان
اولین تولد
تاریخ 8/8/ 1390 در بیمارستان مهر برازجان به دنیا امدی
اولین گریه
9/ 8/ 1390 اولین باری که گریه کردی و من شنیدم 2روزه بودی می خواستی واکسن بزنی من هم پا به پات گریه می کردم
اولین ورودت به خونه
9/ 8/ 1390 من و بابات و مادر بزرگت فرخنده که عمه من هم می شه با اقا جونت باقر و مامان مهوش و خاله فاطمه و دایی مهمد رضا از بیمارستان تو گل خوشگل رو به خونه بردیم در حیاط خونه مون ننه،بی بی ، خاله ها ، زن دایی ها ، زن عموت ، عمه فاطمه و اقا جونت و عموت حامد یه قصاب اورده بودن تا یه گوسفند جلو پات قربونی کنه و تو عسل مامان با شادی و شیرینی به خونه اومدی
اولین عکس
اولین عکست رو خاله فرشته نیم ساعت بعد از تولد ازت گرفت
اولین حمام
9/ 8/ 1390 برای اولین بار عمه فاطمه و خاله اسیه حمامت دادن و خاله اتنا و خاله فرشته ازت فیلم گرفتن
اولین خنده
13/ 8/ 1390 اولین بار برای عمو اردشیر خندیدی اونم همه ما رو صدا کرد گفت بیاین اسرا داره برام می خنده
اولین مهمانی
16/ 8/ 1390 مهمونی تولد دایی محمد رضا اولین مهمونیت بود گلم
اولین عروسی
26/ 8/ 1390 عروسی خاله اتنا و عمو محمد 18 روزه بودی اومدی قربونت برم که همش خواب بودی
اولین مریضی
11/ 8/ 1390 سه روزت بود چشمات زرد شده بود بردیمت پیش دکترت ازمایش دادی معلوم شد زردی داری مهتابی مخصوص اوردیم برات روشن کردیم خوب شدی